كودك خود را نسبت به سوء استفاده جنسي هوشياركنيد!
ما معمولاً كودكان را وقتي بسيار كوچكاند، از برخورد با غريبهها بر حذر ميداريم و مدام به آنها گوشزد ميكنيم كه: «مبادا سوار ماشين غريبهها شوي!» يا «همه آدمهايي كه ميبيني، خوب و مهربون نيستند. بعضي از آنها خيلي بدجنساند، و تو بايد حواسات را جمع كني، به فرزندان بزرگترمان نيز هشدار ميدهيم كه دچار ترفند و نيرنگ ديگران نشوند: «مامانجون، اگه يه غريبه گفت از طرف مامان و بابا اومدم تا تو رو ببرم خونه، گوش ندي و باور نكني، بدون كه حتماً دروغ ميگه؛ چون ما هيچوقت يه غريبه رو دنبال تو نميفرستيم. اين نكته هميشه يادت باشه!» و با اينگونه هشدارها سبب افزايش آگاهي كودكان ميشويم و آنان را از خطر دزديده شدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن آگاه ميسازيم.
آيا هنگامي كه كودك يا نوجوان بوديد هرگز از اعتماد شما سوء استفاده شده است؟
سعي كنيد احساسي را كه بعد از آن داشتيد خوب به خاطر بياوريد كسي كه اين سوء رفتار را انجام داد غريبه بود يا آشنا؟ گرچه به ياد آوردن اينگونه موارد بسيار عذابآور و ناراحتكننده است، اما در مقابل به شما كمك ميكند كه كودكان خود را آگاه سازيد تا در معرض چنين موقعيتهايي قرار نگيرند.
متأسفانه اينگونه خيانتها هميشه به وسيله غريبهها صورت نميگيرد. در بسياري موارد، اينگونه اتفاقات توسط نزديكان و حتي افرادي كه محبوب كودكان بودهاند، انجام گرفته است. بنابراين، شما بايد حتي در مورد افراد بسيار صميمي مانند دوستان، نزديكان، همسايهها، فروشندگان محلي و… به كودكانتان هشدار دهيد. اينگونه هشدارها بايد آگاهانه و بسيار سنجيده باشد. مثلاً بگوييم: «اگر كسي خواست تو رو ببوسه و تو نميدونستي درسته يا نه، فوري بيا به من بگو! آنوقت با هم تصميم ميگيريم كه بايد اجازه بدي يا نه!»
ننگينتر از همه انواع زشتيهايي كه به آن اشاره شد، زناي با محارم است؛ زيرا ديده ميشود كه گاه كودكان توسط محارم خود مورد سوء استفاده جنسي قرار ميگيرند. براي رفع اين خطر از كودك بايد او را از اين خيانت ننگين آگاه كرد.
متأسفانه امروزه تهديد كودكان توسط بزرگسالان و سوء استفاده از آنها خيلي بيشتر از آنچه تصور ميشود، اتفاق ميافتد. نميتوان باور كرد كه فرد بزرگسالي چنين با بيرحمي به كودكي دستدرازي كند. براي اين افراد رفتارهاي ناهنجار آنان (لواط، تعرض به كودكان، تجاوز جنسي و عورتنمايي) در قوانين كشورها، مجازاتهاي سنگيني در نظر گرفته شده است و اين نشاندهنده قبول مظلوميت و بيپناهي كودكان است كه تحت سرپرستي اينگونه والدين بيمار قرار دارند.
بزرگترها براي سالم ماندن نسل آينده، بايد كاملاً حريم خود و نزديكانشان (محارم) را رعايت كنند؛ اما متأسفانه گاهي مشاهده ميكنيم كه چنين نيست!
به ظاهر، مردان بيشترين مشكلات را در اين خصوص ايجاد كرده، اين محدوديتها را زير پا ميگذارند. بيشترين موارد سوء استفاده از كودكان از جانب مردان به وقوع ميپيوندد و متأسفانه، اين مردان گاه از نزديكان كودكان هستند و بچهها از ترس يا شرم مدتها نميتوانند از اين رذالت با كسي سخن بگويند. مردان به سه دليل مشكلآفرين هستند:
نخست، اينكه آنها قادرند با دختران نابالغ رابطه برقرار كنند؛ در حاليكه زنان قادر نيستند از پسران نابالغ سوء استفاده كنند. دوم، به علت غريزه مادري، زنان نميتوانند كودكان كمسن و سال را مورد استفاده قرار دهند و از اين عمل ميترسند و شرم دارند. سوم، به اين دليل كه اين عمل يك جنايت است و اغلب انجام آن مستلزم به كارگيري خشونت است و زنان كمتر از مردان از عهده انجام آن برميآيند.
اما هنگام وقوع چنين فاجعهاي، مادر خانواده مقصر است؛ زيرا آگاهيهاي لازم را در موقع مناسب در اختيار كودكش نگذاشته است و يا اگر اتفاقاً نشانهاي نيز مشاهده كرده باشد، يا به روي خود نميآورد و از كنار آن ميگذرد و يا فرزندش را سرزنش و حتي تنبيه ميكند!
تجاوز و سوء استفاده جنسي، از جمله جناياتي هستند كه بزرگسالان در مورد كودكان مرتكب ميشوند. هميشه بهخاطر داشته باشيد كه امكان سوء استفاده بچههاي بزرگتر از كوچكتر وجود دارد. بنابراين چنين موارد خطرناكي را با بازيهاي دوران كودكي اشتباه نگيريد!
طبيعي است كه كودكان براي شناسايي جسم خويش و كشف تفاوتهاي آن، به پارهاي بازيهاي كودكانه ميپردازند. همه ما، كم و بيش در كودكي اين كنجكاويها را انجام دادهايم. كودكان همانقدر كه جنبههاي مختلف زندگي را شناسايي كرده، در مورد آن كنجكاو هستند در مورد جسم خود و تفاوتهاي آن با جسم ديگران نيز كنجكاوند. ولي اين حس نبايد باعث سوء استفاده بزرگترها شود. والدين آگاه هميشه مراقب معاشرتها و تماسهاي فرزندان خود هستند تا بدين ترتيب بتوانند از بروز اينگونه مشكلات جلوگيري كنند.
اگر كودكي احياناً مورد سوء استفاده قرار گيرد، حتماً بايد با روانشناس كه در اينخصوص داراي تجربه و سابقه كافي باشد، در مورد آرامسازي او مشورت كرد تا بدين ترتيب، سلامت رواني او در آينده تضمين شود. گاه ممكن است ضربه عاطفي، پس از مدت كوتاهي فراموش شود، اما اغلب اين ضربات اثرهاي جبرانناپذيري را بر كودك تحميل ميكند. در اين صورت، كودك به رواندرماني نياز پيدا ميكند و حضور و دخالت يك متخصص براي بازگرداندن سلامت رواني او الزامي است.