كلمات، ابزار ارتباط با درون تو هستند!
اكنون براي اينكه گفتار خود را تغيير دهيد، ابتدا بايد نسبت به ساختار گفتار هر روزه خود توجه كنيد. اما بدانيد كه كار سادهاي هم نيست. شما، همه عمرتان چنين گفتاري را به كار بردهايد و اكنون بسياري از آنها ناخودآگاه بوده، قسمتي از مكانيسم گفتار درونيتان شده است.
اول، براي اينكه جريان ناخودآگاه سخن گفتن را آگاهانه كنيد، بايد به خودتان گوش فرا دهيد. گوش كردن به خود، انگار كه با ديگران گفتگو ميكنيد، ذهن آگاه، شما را متوجه عادات صحبت كردنتان ميكند. سعي كنيد پس از صحبت كردن با كسي، مكالمه خود را دوباره در ذهنتان تكرار كنيد و به ساختار چيزهايي كه گفتهايد بيشتر از معني كلي آن نگاه كنيد. از خودتان چند سؤال بكنيد:
ـ چه كلماتي انتخاب كردم؟
ـ چرا اين كلمات را انتخاب كردم؟
ـ آن كلمات و عبارتها چه معناي ضمني عاطفياي داشتند؟
ـ آيا اين كلمات بهطور مشخص ماهيت منفي يا مثبت داشتند؟
به مدت يك هفته، در حين صحبت به استفاده از زبان توسط خود گوش دهيد و آن را امتحان كنيد. ممكن است دستگاه ضبط صوت كوچكي به شما كمك كند تا برخي از مكالمات خود را ضبط كرده، بعداً به آنها گوش كنيد. اكنون در طي هفتهاي كه اين كارها را انجام ميدهيد، عباراتي را كه اغلب به كار ميبريد، يادداشت كنيد. منظور كلمه يا تركيبي از كلمات است كه در بيشتر مكالمات شما بهكار ميروند. اين كلمات و عبارات را به دو دسته تقسيم كنيد: مثبت و منفي. براي مثال، «عاليه» يك عبارت مثبت است. «اين يك دردسر است» يك عبارت منفي است.
اكنون آگاه ميشويد گروهي از عبارات منفي در مكالمات شما وارد ميشوند و شما آنقدر آنها را به كار بردهايد كه ديگر از وجودشان آگاه نيستيد. اگر اين عبارتهاي منفي مربوط به خود شما باشند، ناخواسته در زندگيتان آشفتگي و درهمريختگي ايجاد ميكنيد. اگر اين عبارت منفي مربوط به شخص ديگر باشد، ميتوانيد در همريختگي خود را بر آنها تحميل كنيد.
فراموش نكنيد كه ميتوانيد تا حدي بر زندگي ديگران تأثيرگذار باشيد. گفتن به يك دوست به طور مكرر كه او مريض است ممكن است اين باور را در او تقويت كند. برونفكني مداوم منفي شما، در مورد زندگي فرد ديگر، ميتواند مانع پيشرفت آن فرد شود، يا حتي آن شرايط برونفكني شده را پيش بياورد.
خوب، پس چه كاري بايد انجام بدهيد؟ بسيار خوب براي شروع ـ همين كه يك عبارت منفي را پيدا كرديد، بايد آن را تغيير دهيد. اگر بخواهيم از مثال بالا استفاده كنيم، بايد جمله «اين يك دردسر است» را به «اين يك چالش است» تغيير داد. مشكلات، دردناك هستند و از پس آنها برآمدن دشوار. از طرف ديگر، چالشها سرگرمي هستند و بنابراين راحتتر ميتوان از پس آنها برآمد. وقتي بر يك مشكل فايق ميآييد، آهي از دل برميآوريد كه مانند آه كشيدن بعد از راحت شدن از يك درد است. وقتي كه در برخورد با يك چالش موفق ميشويد، فريادي از شادي ميكشيد. در اينجا يك مثال ديگر ميآوريم. عبارت منفي «او مريض است!» را ميتوان به «او خوب نيست» تغيير داد. كلمه مريض نشاندهنده وضعيتي نامطلوب و غيرقابل تغيير است. اگرچه وضعيت خوب نبودن نشاندهنده اين است كه آن فرد معمولاً سالم است، ولي در حال حاضر كسالت دارد…
دیدگاهتان را بنویسید