من از مخالفت با تو چشمپوشي ميكنم
چشمپوشي از مخالفت كردن
زنان كمتر از كلمات مخالفتآميز استفاده ميكنند. آنها ابداً قصد ندارند كه بنا را بر مخالفت بگذارند يا مخالف عقيدة ديگران باشند. بلكه معمولاً بدون هيچگونه شكايتي پذيراي عقايد ديگران هستند. مريم يكي از اين دختران سر به راه و مطيع است كه در فروشگاهي، فروشندگي ميكند. او اغلب از اينكه ميتواند موجبات رضايت ديگران را فراهم آورد، اظهار خوشحالي ميكند. مريم تا كنون حرفي نزده كه ديگران و به خصوص مشتريها از دستش ناراحت شوند، چرا كه معتقد است يك دختر خوب و سربهراه هرگز مخالفت نميكند و با كمال ميل آمادة پذيرش نظراها و عقايد ديگران است. اصولاً امكان مخالفت كردن در محيط كار كمتر است. زيرا چشمپوشي از مشكلات و مسائل، روش آسانتري به نظر ميرسد.
چشمپوشي و اظهار كردن مخالفت معمولاً پيامها و پيشفرضهاي غيرمستقيمي همراه دارد؛ مثلاً اينكه من آنقدر ارزش ندارم كه خواستهام مورد توجه قرار گيرد! و يا اينكه چنانچه مخالفت كنم ديگر كسي به طرف من نميآيد و همه از من ميگريزند!
چشمپوشي از روشنفكري
بيشتر زنان ميكوشند تا ظاهراً خود را مطابق با محيط، بيارايند. آنها بر اين باور غلط هستند كه هر قدر زيباتر جلوه كنند، بيشتر مورد پذيرش و احترام قرار ميگيرند و هر قدر توانايي بيشتري براي سازگاري با محيط داشته باشند، فرصت بهتري براي برقراري روابط مثبت خواهند داشت. كمتر ديده شده است كه زني بخواهد با تكيه بر قدرت بيان، تفكر، فهم و شعورش خود را به اثبات برساند.
زنان اغلب نميتوانند نسبت به مسائل و رفتار ديدگاه انتقادي داشته باشند و در بيشتر موارد چنان به نظر ميرسد كه چون حرفي براي گفتن ندارند، لذا تماشاچيهاي خوبي هستند.
چشمپوشي از ابراز و اثبات ادعاي خود
يكي از نمونههاي بارز مطيع بودن و اطاعت محض زنان، چشمپوشي از ابراز و اثبات عقيده و ادعاي فردي است. در چنين موقعيتهايي زنان اغلب سكوت اختيار ميكنند، مخالفت يا تناقضي از خود نشان نميدهند و بدون كوچكترين انتقادي و حتي بدون اينكه عصباني شوند از اظهار عقيده خودداري ميكنند و به اين ترتيب، جرأت و شهامت طرف مقابل را بيشتر كرده، تداوم ميبخشند و نتيجه اين ميشود كه مردان خيلي بهتر و راحتتر بتوانند اظهار عقيده كنند و نظرشان را به اثبات برسانند.
چشمپوشي از موقعيت طبيعي خود
بيشتر زنان ميكوشند تا مطابق ارزشهاي پذيرفتهشدة جامعه رفتار كنند و حتي اگر احساس بدي دربارة شرايط، قوانين و عرف اجباري جامعه داشته باشند به كوشش خود در اين راه ادامه خواهند داد. تا جايي كه گاهي ممكن است، دچار اين شك و ترديد شوند كه مبادا با وجود تمام كوششي كه كردهاند، نتوانسته باشند خود را كاملاً با عرف و ارزشهاي اجتماعي هماهنگ كنند.
چشمپوشي از واقعيت خود و صرف نظر كردن از رفتار طبيعي و دلخواه، در زناني كه مادر هستند نمود بيشتري پيدا ميكند. بيشتر مادرها واقعيت وجود خود را زير احساس عميق مادري، مخفي ميكنند و خود را موظف ميدانند كه دست كم در سه سال اول زندگي كودك، نزد او بمانند. چنين قوانين حمايتي مادرانهاي در واقع دنبالة همان خرافات و تعصبات كوركورانهاي است كه زن ميخواهد به مدت سه سال از شرايط موجود زمان و مكان خود غافل بماند.
بعضي مادرها فكر ميكنند فعاليتهاي اجتماعي آنها هيچ سودي براي فرزندانشان ندارد و اين در حالي است كه در بررسيهاي به عمل آمده، هيچ تفاوت بارزي ميان نمودار رشد فرزندان مادران شاغل و مادراني كه شاغل نيستند وجود ندارد.
چشمپوشي از به دست آوردن استقلال مالي
بيشتر زنان، براي تأمين زندگي خود متكي به درآمد همسرانشان هستند و چنانچه موضوع استقلال مالي زنان از مردان طرح شود، بيچون و چر عدة زيادي از جمله خود زنان به مخالفت برميخيزند. بررسيها نشان ميدهد كه اغلب زنان به گونهاي خودآگاهانه از كسب استقلال مالي چشمپوشي ميكنند و بيشتر ترجيح ميدهند كه به مردان خود وابسته باشند.
چشمپوشي از كسب تحصيلات و تخصص
معمولاً آخرين چيزي كه اغلب زنان و دختران جوان به آن فكر ميكنند آيندة مشخص شغلي، كسب تعليمات و تخصص در حرفههاي مختلف است. بيشتر زنان ترجيح ميدهند كه زندگي اقتصادي خود را با يك ازدواج موفقيتآميز تضمين كنند و يا اينكه بدون داشتن تخصص و تواناييهاي ويژه، وارد بازار كار شده به عنوان كارگر يا كارمند سادة كارخانه و يا فروشندة سوپرماركت كار كنند. زيرا به ظاهر تفاوتي ميان ميزان حقوق يك كارگر ساده با حقوق فردي تحصيلكرده مثلاً يك معلم ديده نميشود؛ در نتيجه انگيزة تلاش براي كسب حرفة تخصصي نيز به حداقل ميرسد. در حاليكه كسب تخصص حرفهاي، صرفنظر از مسائل مالي ارزشهاي معنوي خاص خود را به همراه دارد.
چشمپوشي از موفقيتهاي شغلي
بيشتر زنان با ازدواج و سپس بچهدار شدن، بيش از پيش گرفتار زنجيرهاي چشمپوشي ميشوند. اين خانمها گمان ميكنند كه اكنون ديگر با ازدواج و مادر شدن ديگر فرصتي براي پيشرفت و ترقي نيست و تنها كاري كه ميشود كرد، اين است كه دست از همهچيز بشويند و فقط به فكر وظايف مادري باشند. اين تفكر حتي در مادراني كه تحصيلات عالي دارند نيز وجود دارد؛ به گونهاي كه آنها نيز در چنين شرايطي، به راحتي از پيشرفتهاي شغلي خود چشم ميپوشند.
شهلا و شوهرش هر دو ليسانس اقتصاد هستند و با اينكه هر دو موفق به اتمام تحصيلات خود شدهاند. ولي شهلا هنوز شغل مفيدي در رشتهاش پيدا نكرده است. هر چند كه موقعيت او از نظر تحصيلات، درست مثل شوهرش است. ولي هيچ رقابتي با او نميكند و با وجودي كه چهار سال از مادر شدنش ميگذرد، همچنان با بچهاش سرگرم است و شوقي در خود نميبيند كه به كار و فعاليت اجتماعي مشغول شود.
چشمپوشي از زمان و مكان (زن چروكخورده)
در مثال قبلي ديديم كه شهلا كاملاً از زمان و مكان خود پوشيده است. ولي اين تنها مختص شهلا نيست. به طور كلي، بسياري از زنان نه تنها از كسب درآمد و كسب استقلال مالي صرف نظر ميكنند، بلكه از زمان و مكان خود نيز به راحتي چشم ميپوشند. گاه حتي زنان مستقلي كه كسب درآمد ميكنند حاضرند از زمان و مكان خود صرف نظر كنند. حاصل اين صرفنظر كردنها به تدريج در زبان بدن و يا خطوط چهرة آنها مشخص و هويدا ميشود. چنين زناني اغلب لاغر و نحيف به نظر ميرسند و لاغري آنها هم ربطي به ايدهآلهاي زيباييشناسي جامعه و يا توجه به مد ندارد، بلكه بيشتر نشانة زجر و غمي است كه متحمل ميشوند.
امروزه بيشتر زنان، اتاقي مخصوص به خود ندارند و بهندرت ممكن است مكاني را در گوشة آپارتمان به خود اختصاص دهند. بعضي زنان هم فقط اتاقي براي خياطي و يا اتوكشي دارند، كه بيشتر شبيه انباري است تا يك اتاق! و تازه اين اتاق هم تنها هنگام خدماترساني به ساير افراد خانواده مورد استفاده قرار ميگيرد.
زنان معمولاً خود را موظف ميدانند كه وقتهاي آزادشان را با ديگر اعضاي خانواده هماهنگ كنند. بهندرت پيش ميآيد كه مادر يك خانواده دوستانش را براي نوشيدن يك فنجان چاي يا قهوه دعوت كند، تازه اگر هم چنين اتفاقي بيفتد، معمولاً مهمانها قبل از آمدن شوهر غيب ميشوند! زنان فقط تا زماني مطالعه ميكنند كه همسرشان تلويزيون را روشن نكرده باشد. چنانچه مكالمة تلفني با دوستشان داشته باشند، دستگاه تلفن، تا راهرو كشيده خواهد شد.
چنين زناني ساعتهاي خود را در طول روز، طوري تنظيم ميكنند تا مبادا چيزي از خدماترساني معمولشان به افراد خانواده كم شود. گويي كه وقت آنها منحصراً در اختيار اعضاي خانواده است و هيچ زماني حتي براي استراحت وجود ندارد. در تعطيلات آخر هفته هم، چنانچه دست از كار روزانه و هميشگي بردارند يا احياناً كارها را ناتمام بگذارند، چنان خسته به نظر ميرسند كه ديگر توان انجام كارهاي دلخواه خود را ندارند، در نتيجه زماني ميرسد كه احساس خواهند كرد از زندگي خود راضي نيستند و هيچچيزي كه جنبه تفريح و تنوع داشته باشد در زندگيشان وجود ندارد.
اين زنان را در جامعه فراوان هستند، اگر در پيادهرو با مردي برخورد كنند، به سرعت خود را كنار ميكشند و حتي اگر ادب حكم كند كه در معابر عمومي بنا به رسم «تقدم خانمها»، آقايان اجازة عبور به خانمي بدهند، اين قانون منحصراً براي زنان زيبا اجرا ميشود كه اين هم به نوبة خود مشكل را وخيمتر ميكند!
يك زن بايد بتواند به هنگام نزاع و برخوردهاي احتمالي كه پيش ميآيد با جديت برخورد كرده، خود را كنار نكشد. شما ميتوانيد به راحتي از فضاي كافي براي حركت در معابر عمومي استفاده كنيد و حق خود را از اشخاصي كه احياناً مزاحم شما ميشوند مطالبه كرده، مصرانه روي حرف خود بايستيد!