فرد در ناز و نعمت چگونه فكر میكند؟
واقعیت این است كه دید ما نسبت به زندگی، رابطه تنگاتنگی با چگونگی برآورده شدن نیازهای مادی و عاطفی ما دارد. با این وجود، قطع نظر از برخی استثنائات، روشن است كه خانوادههای ثروتمند راحتتر از خانوادههای فقیر میتوانند علایق و سلایق فرزندان خویش را فراهم سازند.
دوستی دارم كه به خانوادهای فقیر و پر اولاد تعلق داشت و تنگناهای مادی محسوسی را در مزرعهای در آیداهو با پوست و گوشتش لمس كرد و از آنجایی كه سیزده برادر و خواهر بودند، خانوادهشان به سختی برایشان كفش تهیه میكردند. با این وجود، آثاری از محرومیت عاطفی و فیزیكی در این دوستم به چشم نمیخورد. پس توان مادی در نفس خودش همهچیز نیست و پیشینه اجتماعی و اقتصادی فرد نقش تعیینكنندهای در نوع نگرش فرد به زندگی دارد. قطع نظر از برخی استثنائات، قاعده كلی قابل استناد این است: اشخاصی كه در طول زندگی گرفتار فقر مادی و عاطفی بودند و با دشواری و مشقت خود را بالا كشیدهاند، تبدیل به انسانهایی خونسرد و خودمدار شده و برای منافع خویش اولویت چشمگیری قائل میشوند. از ویژگیهای كلی این اشخاص میتوان به درونگرایی، خودمحوری، خونسردی، عدم رقت قلب، فقدان اعتماد به نفس، احساس ناامنی، بیملاحظگی، نداشتن بردباری و خست آشكار اشاره كرد. البته این اشخاص ویژگیهای مثبتی نیز دارند كه در اینجا مورد نظر ما نیست و از جمله میتوان به جاهطلبی مثبت، ساعی و كوشا بودن و عقل معاش داشتن اشاره كرد.
از ویژگیهای اشخاص بهرهمند و برخوردار میتوان به اعتماد به نفس، گشادهدستی، مهربانی، بردباری و بخشش اشاره كرد. بهعلاوه، این احتمال وجود دارد كه این اشخاص بهطور زنندهای كاهل و تنپرور شده و گرفتار خودخواهی شوند.
كوتاه سخن اینكه موقعیت اجتماعی و اقتصادی فرد در شناخت ماهیتش نقشی تعیین كننده دارد و این ویژگی شناختی بهراحتی خصوصیاتی چون بلندی و كوتاهی قد، زن یا مرد بودن و سیاه و سفید بودن را تحتالشعاع قرار میدهد، همچنانكه اگر در خردسالی به ما تبعیض روا داشته باشند، ماهیتی مظنون و دفاعی خواهیم داشت. به همین ترتیب، اگر پیوسته مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته باشیم، به احتمال قوی فردی بدون شكیبایی و عاری از گذشت خواهیم شد.
دیدگاهتان را بنویسید