خنده را ترويج كنيد!
اگر همه جهانيان، عشق ورزيدن، خنديدن، لذت بردن و پايكوبي كردن را بياموزند، آن وقت رونالد ريگان و ميخاييل گورباچف انگشت به دهان خواهند ماند كه چه خبر است؟ چه اتفاقي افتاده است؟ گويي همه دنيا ديوانه شده!
افرادي كه خوشحال و خشنودند، هيچگاه به كشتن آدمهايي كه هيچ آزاري نسبت آنها روا نداشتهاند گرايش پيدا نميكنند. تعجبي ندارد كه در طول اعصار متمادي، رسم بر اين بوده است كه افراد ارتشي را از نظر جنسي در تنگنا قرار ميدهند، زيرا افراد واپسخورده جنسي چارهاي ندارند جز اينكه مخرّب باشند؛ خود اين واپسخوردگي، آنان را به سوي تخريب و ويرانگري سوق ميدهد. آيا تا به حال در وجودتان حس كردهايد كه وقتي خوشحال و با نشاط هستيد، ميل داريد چيزي نو خلق كنيد؟ وقتي در بدبختي و رنج به سر ميبريد دلتان ميخواهد هر چه دم دستتان هست، نابود كنيد. اين نوعي انتقام جويي است. در نظامهاي استكباري، افراد ارتشي را در حالتي از واپس خوردگي جنسي نگه ميدارند تا در لحظهايي كه خون انساني را ميريزند، به وجود بيايند. به اين ترتيب، دست كم انرژيهاي واپسخورده آنان مجال بروز مييابد، البته به شكلي بسيار شنيع و غير انساني. اما به هر حال اين انرژي تخليه ميشود. آيا تا به حال توجه كردهايد كه نقاشان، شاعران، مجسمه سازان و رقصندگان هيچگاه از نظر جنسي سركوب شده و واپس خورده نيستند؟ در حقيقت، آنان از اين لحاظ بيش از حد به اغنا رسيدهاند؛ آنها بيش از حد عاشقاند و به عده زيادي عشق ميورزند. شايد يك نفر به تنهايي قادر به جوابگويي عشق آنها نباشد. ساليان متمادي است كه روحاني نمايان، ايشان را مورد نكوهش و انتقاد قرار داده و ميگويند «اين شعرا، نقاشان، مجسمه سازان و موسيقي دانان افراد صالحي نيستند.» در حالي كه همينها هستند كه بشريت را به چيزي زيبا بدل كرده و دنيا را از عطر گلهاي شادي، نواي دل انگيز موسيقي و رقص زيباي خويش آكنده ساختهاند.
اين، يكي از اصول بنيادي زندگي است كه تا وقتي دست به آفرينش نزني، به بالاترين حد كرامت انساني خويش نخواهي رسيد. خلاقيت تو، آزادي، قدرت، هوش و آگاهي به ارمغان ميآورد.
كشيشها چه بر سر اين دنيا آوردهاند؟ اين عده، با جادوگر خواندن زنان، آنها را به آتش انداختند و كساني را كه از اعتقادات ديگري پيروي ميكردند، به خاك و خون كشيدند، آنان از خلاقيت بويي نبرده بودند و به هيچ روي باعث ترقي و اعتلاي زندگي و اين كره خاكي نشدند.
ما نياز داريم كه در همه عرصهها به افراد خلاق احترام بگذاريم.
بايد بياموزيم چگونه انرژيهاي خود را تغيير شكل دهيم تا بدون سركوب شدن، به عشق، خنده و نشاط بدل گردند. آنگاه خواهيد ديد كه اين سياره بهشت خواهد شد و احتياجي نيست بهشت را در جاي ديگري جستوجو كنيد. بهشت چيزي دست يافتني نيست، بلكه خلق كردني است و اين به خود ما بستگي دارد.
اين بحران، به افراد دلير و با شهامت مجال ميدهد تا خود را از گذشته جدا كرده و به شيوهايي جديد زندگي را آغاز كنند؛ نه زندگي اصلاح شده گذشته و نه بهتر از گذشته بلكه زندگياي كاملاً جديد را از سر بگيرند و اين كاري است كه همين الان بايد صورت گيرد، چرا كه زمان كوتاه است. تا پايان اين قرن يا ما به نخستين قرن تاريخ بشريت نوين قدم ميگذريم و يا هيچ تنابندهاي، حتي يك گل وحشي زنده، بر روي زمين باقي نخواهد ماند و همه چيز ميميرد.
علاوه بر بمبهاي نوتروني موجود، دانشمندان اتحاد جماهير شوروي و احتمالاً آمريكا سرگرم آزمايشاتي بر روي اشعه مرگبار هستند. تاباندن اشعه مرگباري كه به راحتي انسانها، حيوانات، پرندگان و درختان زنده را به نابودي ميكشد، بسيار آسانتر از بمباران يك منطقه است. به اين طريق فقط اشياء مرده، مثل خانهها، معابد و كليساها باقي خواهند ماند. اين ديگر فاجعه است. اين اشعه مرگبار قابل رؤيت نيست. ما ميدانيم كه اين اشعه وجود دارد و آنها در تلاش براي حل اين معما هستند كه چطور ميتوان اين امواج را پخش كرد و چطور آن را به هدف زد و همه موجودات زندهاي را كه سر راهش قرار ميگيرند، نابود ساخت.
ما براي جلوگيري از بروز جنگ جهاني سوم، به افراد خوشحال و با نشاط بيشتري احتياج داريم. سلاحهاي هستهاي و ماشينهاي جنگي مخرب ما خودكار نيستيد، بلكه در كاربرد آنها دست انسان دخالت دارد؛ دستي كه با زيبايي گل سرخ آشناست، نميتواند هيروشيما را بمباران كند و دستي كه با زيبايي عشق آشناست، دستي نيست كه به سلاح مرگبار متوسل شود. كافي است اندكي بينديشيد تا گفتههايم را درك كنيد.
حرف من اين است: «خنده را، عشق را، زندگي را در جهان بگستران تا ارزشهاي مثبت، گلهاي بيشتري را در اين كره خاكي شكفته سازد! هر آنچه زيباست ستايش كن و هر آنچه غير انساني است، محكوم كن!»
اگر ميخواهي دنيا را به پديدهاي كاملاً جديد همراه با آگاهي بشري نوين تبديل كني، بايد دنيا را از شّر سياستمداران و روحاني نمايان شيطان صفت دور نگه داري.
بايستي بشر را از دست اين ديوها آزاد كني. وظيفه ما اين است كه آگاهي، هشياري، عشق، تفاهم و شادي بيشتري را به مردم بياموزيم و جشن و سرور و شادي را در سراسر زمين اشاعه دهيم.
در يك جمله و خلاصه بگويم كه اگر بتوانيم بشريت را سعادتمند و خوشحال كنيم، جنگ جهاني سومي در كار نخواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید