نويسنده: برايان لوكسيوارد
مترجم: مهدي قراچهداغي
حدود ٥٠٠ سال قبل از ميلاد مسيح، نوشتههاي مشهورترين فيلسوف چيني لائو تژو، با عنوان تائو ته چينگ به چاپ رسيد. اين مجموعه ٥٠٠٠ كلمهاي كه بدواً براي رهبران كشور نوشته شده بود، به زودي تبديل به رساله زندگي مردم چين شد كه راه رسيدن به روشنبيني از طريق آرامش درون را نشان ميداد. لائو تژو براي توصيف حركت، راه، يا طريق رسيدن به انرژي جهاني، از كلمة تائو استفاده كرد. لائو تژو معتقد بود كه با آرامش درون، ميتوان به دنياي صلحآميز دست يافت. تنها با داشتن آرامش درون است كه ميتوانيد به صلح بيرون برسيد.
مفهوم تائوئيسم در اين بيان خلاصه است كه همهچيز با يك جريان انرژي به نام شي يا چي در ارتباط است. اگر با اين جريان همراه شويد، به همزيستي مسالمتآميز با خود و با دنياي پيرامونتان ميرسيد. حركت در خلاف جهت اين جريان، اختلالات دروني و نيز بيروني ايجاد ميكند، كه نتايجي دور از انتظار بر جاي ميگذارد. اين حركت انرژي زندگي، حركت دايرهايشكل دارد، مانند جزر و مد اقيانوس. يكي از تأكيدات تائو ته چينگ، ايجاد تعادل ميان دو نيروي مخالف يين و يانگ است كه موجب هماهنگي، شكيبايي و تعديل در حوادث زندگي ميشوند. تائوي لائو تژو همة مردم را به دروننگري دعوت ميكند. از آنها ميخواهد آهنگهاي درون را كه هماهنگ با آهنگهاي جهاني است، احساس كنند. اينگونه نهتنها به آرامش درون ميرسيم، بلكه با طبيعت و با همة روابط هماهنگ ميشويم. لائو، همچنين به اهميت اتكاي به نفس اشاره ميكرد: «عاقلها دنبال راه حل ميگردند و جاهلها سرزنش ميكنند.» با آنكه ظاهراً تائوئيسم براي بسياري از غربيها، غريبه است، در بسياري از نوشتههاي غربي نيز به نشانههايي از آن برميخوريم كه نمونة بارز آن، منش ويني پوه به آن شكلي است كه بنجامين هوف در كتاب تائو پوه، توصيف كرده است. ديان درهر، در كتاب تائوي آرامش درون، توضيح داده است كه لائو به چهار اصل مهم اشاره دارد كه به كمك آن ميتوان به آرامش درون رسيد: وحدت وجود، تعادل پويا، رشد اَدواري اقدام هماهنگ.
اصل وحدت وجود: براساس اصل وحدت وجود، همة ما جزئي از يك كل هستيم و با يك انرژي جهاني در ارتباطيم. وحدت وجود، يعني يكي بودن با طبيعت، يعني جزئي از طبيعت بودن. وقتي ما خود را بخشي از كل نبينيم و جداي از آن احساس كنيم، از ساير مردم و از ساير عناصر طبيعي فاصله ميگيريم. اين فاصله گرفتن، از قدرت معنوي ما ميكاهد.
اصل تعادل پويا: فلسفة تائوئيستي از تركيب همة آفرينش به عنوان دو ضد مكمل حرف ميزند: يين و يانگ. به زبان ساده يين، دربرگيرندة عنصر آرامش، زنانه و پذيرنده طبيعت است و حال آنكه يانگ عنصر فعال، پويا و مردانه است. تنها وحدت يين و يانگ است كه ميتواند حركتي دائمي به سوي تعادل و هماهنگي ايجاد نمايد. بعد از باران، خورشيد خود را نشان ميدهد. بعد از مصيبت، آرامش حاكم ميگردد. براي قرار گرفتن در تعادل پويا در جهان، بايد با جريان حركت كرد و از ميان كوهها و تپههاي زندگي عبور كرد. هميشه ايستا يا هميشه پويا باقي ماندن، خلاف قانون طبيعت است كه هم زن و هم مرد جزئي از آن هستند.
اصل رشد ادواري: دنياي طبيعي، از چرخهها و دورههاي متعدد تشكيل يافته است: شب و روز، تولد و مرگ، زمستان و تابستان. زندگي انسان نيز، از دورهها و چرخههايي درست شده است. بر اساس تعاليم تائو، بايد اين چرخهها را بشناسيم و به آن احترام بگذاريم. اغلب اوقات، ناشكيبايي مانع از آن ميشود كه چرخههايي را كه ما بخشي از آن هستيم، ببينيم. عالم هستي آرام و در سكون نيست. تائو صبر و شكيبايي را توصيه ميكند.
اصل اقدام هماهنگ: ما به عنوان بخشي از طبيعت، بايد هماهنگ با آن رفتار كنيم، نه اينكه درصدد تسلط بر آن و تخريب آن باشيم. تائو، توصيه ميكند كه مردم در هماهنگي با طبيعت رفتار كنند، به اجزاي آن احترام بگذارند و از جمله، زندگي ديگران را محترم بدارند. زندگي هماهنگ، به معناي زندگي در شرايط اعتدال است. زندگي در شرايط سادگي است، داشتن آرامش است، انتخابهاي درست و مدبرانه است.
براي جامة عمل پوشاندن به توصيههاي تائو، راههاي متعددي وجود دارد كه از جمله آنها ميتوان به يوگا، مراقبه و تايشي اشاره كرد كه در بخشهاي بعدي كتاب، به آنها پرداختهايم.
ويژگيهاي انساني كه براساس تائو، رفتار ميكند بسيار شبيه اشخاص به خودشكوفايي رسيدهاي است كه مزلو، توضيح ميدهد و نيز شباهت زياد به شخصيت مقاوم مورد اشاره كوباسا و مادي دارد كه از جمله ويژگيهاي آن، ميتوان به خودپذيري، خوشخلقي، خلاقيت، تعهد، مبارزه، و كنترل خود اشاره كرد كه شخص را در برابر استرس مقاوم ميسازند. معتقدان به تائو، خود را باور دارند و به كاري كه ميكنند معتقدند. دربارة موجوديت خود توهّمي ندارند. آنها شادمانه به استقبال زندگي ميروند.